چیست تجرید از علایق پاک شو
در ره آزادگان چالاک شو
همچو مرغان بستهء دانه مباش
مبتلای خویش و بیگانه مباش
همچو گل خندان و بیرون شو ز پوست
گر تو را معنی تجریدی ازوست
در لب دریا به غواصان نگر
کو به تجرید آورد چندان گهر
چون مجرد شد ز نقد و نسیه مرد
او برآورد از فلک یکبار گرد
کم زن ای دل گر همی خواهی کمال
سر این معنیست انفق یا بلال
هرکه در تجرید مرد فرد نیست
در طریق اهل معنی مرد نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.