دل بیچارهام گم شد به کوی یار میجویم
دل گمگشتهٔ خود را از آن دلدار میجویم
ز گلشنهای روحانی چنین بلبل که من دارم
قفس چون بشکند او را در آن گلزار میجویم
چو چشم او به عیاری روان و قلب میدزدد
من بیدل متاع خود از آن عیار میجویم
چو دانستم که آن عیسی پی تیمار میآید
دل آشفته خود را کنون بیمار میجویم
چنان با سوز عشق او خوشستم دل که در محشر
به جای شربت کوثر حریق نار میجویم
اگر گهگه ز بیخویشی نظر در عالم اندازم
از او آیینه میسازم در او دیدار میجویم
چنان بختی که در خوابش شهنشاهان همییابند
چو رهبر بخت بیدارش من بیدار میجویم
حسین این تاجداریها مرا کی در نظر آید
سر سودایی خود را به زیر دار میجویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خود مشغول میگردم که از خود یار میجویم
گهی در دل گهی در سینه افگار میجویم
دمی کو هست پیشم تا نگردد هیچکس آگه
همیگویم نشانش از در و دیوار میجویم
ببین در سر چهها دارم زهی فکر محال من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.