دوست در خانه و ما را خبری نیست دریغ
طالع دلشدگان را اثری نیست دریغ
بر همه تافته مهر رخ منظور ولیک
بهر نظاره کسی را نظری نیست دریغ
همه آفاق پر از پرتو خورشید و هنوز
شب امید دلم را سحری نیست دریغ
خواستم سر نهم و عذر قدومش خواهم
لایق خاک قدمهاش سری نیست دریغ
بنده بس معتقد و خادم و دولتخواهست
این قدر هست که او را هنری نیست دریغ
طوطی طبع من از شکر تو شیرین کام
کز مقالات تو او را شکری نیست دریغ
می پرد سوی تو از شوق دل و جان حسین
لیک بر بازوی او بال و پری نیست دریغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.