همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۰ معشوق ز ذوق باده گلناری در ساخته بود دوش با بیداری ز اشکم بر او شیشه حدیثی میراند میداد دران حدیث شمعش یاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: معشوق، با لذتی از باده، گلناری زیبا ساخته است و در شب بیداریاش با آن هنرنمایی میکند. از اشکهای من، داستانی بر شیشه مینویسد و در آن داستان، شمعش را نیز همراهی میکند.
هوش مصنوعی: عشق به خاطر شوق بادهای خوشرنگ و خوشبو، دیشب در حال بیداری بر وجودش تأثیر گذاشته بود.
هوش مصنوعی: از اشکم بر او شیشهای میسازد و در آن شیشه داستانی را به تصویر میکشد. در این داستان، شمعی وجود دارد که به او کمک میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ذات تو در صفات اعیان ساری
اوصاف تو در صفاتشان متواری
وصف تو چو ذات مطلقست اما نیست
در ضمن مظاهر از تقید عاری
من پندارم که هستم اندر کاریی
ای بر سر پنداشت چو من بسیاری
اکنون که نماند با توام بازاریی
در دیده پنداشت زدم مسماری
از شست ، شها ، چو ناوکی بگذاری
در تیره شب از دیده سبل برداری
بر کرۀ شبدیز چو ران بفشاری
کیمخت زمین بماه نو بنگاری
ما را صنما بدی همی پیش آری
وز ما تو چرا امید نیکی داری
رو رو جانا غلط همی پنداری
گندم نتوان درود چون جو کاری
عشق آتشی افروخت که از بسیاری
در دوزخم افکند همی پنداری
دل سوخته بودی به هزاران زاری
گر آب دو چشم من نکردی یاری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.