همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳ دیر است که با غم تو در ساختهام پنهان ز تو با تو عشقها باختهام زان با تو نگفتهام که هرگز خود را شایسته خدمت تو نشناختهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر میگوید که مدت زیادی است که با غم معشوقش زندگی کرده و عشقهای زیادی را پنهانی به او باخته است. او همچنین اعتراف میکند که هرگز خود را شایسته خدمات به معشوق ندانسته است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به خاطر غم تو پنهانی زندگی میکنم و عشقهای زیادی را به خاطر تو از دست دادهام.
هوش مصنوعی: به خاطر تو هرگز نگفتهام که خود را لایق خدمت به تو میدانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هم در ره معرفت بسی تاختهام
هم در صف عالمان سر انداختهام
چون پرده ز پیش خویش برداشتهام
بشناختهام که هیچ نشناختهام
برخیز و بیا که هجره پرداختهام
وز بهر تو پردهٔ خوش انداختهام
با من به شرابی و کبابی در ساز
کین هر دو ز دیده و ز دل ساختهام
تا آتش و آب عشق بشناختهام
در آتش دل چو آب بگداختهام
مانند رباب دل بپرداختهام
تا زخمهٔ زخم عشق خوش ساختهام
عمریست که با غم تو در ساختهام
پنهان ز تو با تو عشقها باختهام
زآن با تو نگفتهام که هرگز خود را
شایستهٔ حضرت تو نشناختهام
تا خانهٔ دل خلوت او ساخته ام
غیر از نظر خویش برانداخته ام
چون هرچه نظر می کنم او می بینم
بشناخته ام چنان که بشناخته ام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.