گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
هجویری

و منهم: پادشاه وقت و زمان خود و مفرد اندر بیان و عیان خود، ابوعبداللّه محمدبن علی، المعروف بالدّاستانی، رضی اللّه عنه

عالم بود به انواع علوم، و سایس و مهذب و از محتشمان درگاه حق بود و وی را کلام مهذب و اشارات لطیف است. و شیخ سهلکی که امام آن دیار بود وی را خلفی نیکو بود. و من جزوی از انفاس وی از سهلکی شنیدم و آن سخت عالی و خوش است؛ چنان‌که گوید: «التّوحیدُ عنکَ موجودٌ و أنتَ فی التّوحیدِ مفقودٌ.» یعنی توحید از تو درست است، اما تو اندر توحید نادرستی؛ که بر مقتضای حق وی قیام نکنی و کمترین درجه اندر توحید نفی تصرف باشد از تو اندر مِلک و اثبات تسلیم تو اندر امور خود مر حق را، عزّ وجل.

شیخ سهلکی گفت: وقتی اندر بسطام ملخ آمد و همه درختان و کشت‌ها از کثرت آن سیاه گشت. مردمان دست به خروش بردند. شیخ مرا گفت: «این چه مشغله است؟» گفتم: «ملخ آمده است و مردمان بدان رنجه دل می‌باشند.» شیخ برخاست و بر بام برآمد و روی به آسمان کرد. در حال همه برخاستند و نماز دیگر یکی نمانده بود و کس را برگی زیان نشد. واللّه اعلم.