بخش ۳ - در بیان آنکه فلک را قبله حاجات و کعبه مناجات اعتقاد نباید کرد
خطابی دوش کردم با دل ریش
که: ای مشغول فکر باطل خویش
نشاید جهل خود اثبات کردن
فلک را قبله حاجات کردن
زنان مر چرخ را سازند گردان
چرا سرگشته چرخند مردان؟
گر او کس را بمقصودی رساندی
درین سرگشتگی چندین نماندی
فلک جامست و ساقی خالق دهر
وزو در کام ما گه نوش و گه زهر
ترا گر تلخ وگر شیرین شود کام
هم از ساقی شناس او را، نه از جام
بدستت گر می امید دادند
مگو کز ساغر خورشید دادند
جوی کز مزرع بیچون رسیدست
مگو کز خرمن گردون رسیدست
نه جوزا جو دهد، نه کهکشان کاه
نه کس را خوشه بخشد خرمن ماه
فلک را اختیاری هست، شک نیست
ولی این کارها کار فلک نیست
فلک گوییست دایم در تگ و پوی
فضای لامکان چوگان آن گوی
بخود این گوی در میدان نگردد
که هرگز گوی بی چوگان نگردد
بود چوگان او در دست تقدیر
درین گشتن ندارد هیچ تقصیر
ولی زین نکته واقف نیست هر کس
همین اهل هدایت داند و بس
خداوندا، دلیل راه ما شو
باقلیم هدایت رهنما شو
هدایت را رفیق راه ما کن
محمد را شفاعت خواه ما کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.