دوش با صد عیش بودی، هر شبت چون دوش باد
گر چو خونم با حریفان باده خوردی نوش باد
هر که جز کام تو جوید، باد، یارب! تلخ کام
هر که جز نام تو گوید تا ابد خاموش باد
سرکشان را از رکابت باد طوق بندگی
حلقه نعل سمندت چرخ را در گوش باد
میگذشتی با لباس ناز و میگفتند خلق
این قبای حسن دایم زیور آن دوش باد
گه گهی شبها در آغوش خودت بینم به خواب
دست من روزی به بیداری در آن آغوش باد
تا هلالی لعل میگون تو دید از هوش رفت
زین شراب لعل تا روز ابد مدهوش باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب از حفظ خدا، پیوسته جوشنپوش باد
خسروان را، حلقه فرمان او در گوش باد
رای و خاقان در رکابش غاشیه بر دوش باد
خانه ملک از بساط عدل او، مفروش باد
شد سیهپوش از غم مرگ صبا بدرالملوک
زین مصیبت ملت اسلام قرمزپوش باد
کرد با نیکان ستیزه تا که شد همدوش مرگ
هرکه با نیکان ستیزد با اجل همدوش باد
عیب پاکان کرد تا خاموش گشت او را زبان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.