این چنین بیرحم و سنگین دل، که جانان منست
کی دل او سوزد از داغی، که بر جان منست؟
ناصحا، بیهوده میگویی که: دل بردار ازو
من بفرمان دلم، کی دل بفرمان منست؟
در علاج درد من کوشش مفرما، ای طبیب
زانکه هر دردی که از عشقست درمان منست
بیدلان را نیست غیر از جان سپردن مشکلی
آنچه ایشان راست مشکل، کار آسان منست
من که باشم، تا زنم لاف غلامی بر درش؟
بنده آنم که دولت خواه سلطان منست
آن که بر دامان چاکم طعنه میزد، گو: بزن
کین چنین صد چاک دیگر در گریبان منست
هر چه می گوید هلالی در بیان زلف او
حسب حال تیره بخت پریشان منست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی و درد ناشی از عشق سخن میگوید. او به بیرحمی و سنگدلی محبوبش اشاره میکند و از تلاشها و توصیههای ناصحان برای فراموش کردن او سر باز میزند. شاعر با تاکید بر اینکه درمان درد او تنها در عشق است، میگوید که برای عاشقان، جان سپردن آسانتر از زندگی بدون عشق است. او به جایگاه خود به عنوان بنده و غلام عشق اشاره میکند و از زخمهای عاطفیاش میگوید، در حالی که بیان عشق و دلباختگیاش را به سختی و پیچیدگیهای زندگی نسبت میدهد.
هوش مصنوعی: چنین بیرحم و سختدل است جانانم که آیا او از عواطفی که بر جان من سنگینی میکند، دل میسوزاند؟
هوش مصنوعی: ای نصیحتکنندگان، بیفایده است که میگویی دل را از او دور کن. من تنها تابع خواسته دلم هستم، پس چه کسی میتواند دل را تحت فرمان من قرار دهد؟
هوش مصنوعی: ای پزشک، برای درمان درد من تلاش نکن، زیرا هر دردی که از عشق به وجود آمده، خود داروی من است.
هوش مصنوعی: بیدلان فقط با جان دادن میتوانند بر مشکلاتشان غلبه کنند، اما برای من، کاری که برای آنها دشوار است، آسان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: من کیستم که بخواهم درب خانهاش از خودم مدعی باشم؟ من تنها بندهای هستم که آرزوی سلطنت او را دارم.
هوش مصنوعی: کسی که به من ایراد میگرفت و از چاکهای لباس من حرف میزد، حالا بگو که اگر میخواهی بزن، چرا که این تنها یک نشانه است و من در وجودم هزاران درد و رنج دیگر دارم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که هلالی درباره زلف او میگوید، بیانگر وضع ناگوار و پریشان حال من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گوئیا این نقش بیجان صورت جان من است
نقش بیحانش مخوان کان نقش جانان منست
میدمد بویی و هر دم بلبل جان در قفس
میکند فریاد کاین بوی گلستان منست
خود چه نوراست آن که دل خود را بر او پروانهوار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.