ساخت گدای درگهت مرحمت الهیام
بلکه گدایی تو شد موجب پادشاهیام
بنده غلام آن درم، وه! چه کنم؟ که میکند
ترک سفید روی من ننگ ز رو سیاهیام
ساید اگر به فرق من گوشهٔ نعل مرکبت
راست به ماه نو رسد رفعت کجکلاهیام
گر تو به جرم عاشقی قصد هلاک من کنی
موجب صد گنه شود دعوی بیگناهیام
مستم و پیش محتسب دعوی زهد کردهام
قاضی شرع بیش از این کی شنود گواهیام؟
فارغم از شه و سپه، لیک به کشور بتان
هست سپاهیای که من کشتهٔ آن سپاهیام
چند هلالی از وفا آید و رانی از جفا؟
وه! چه کنم؟ که من تو را خواهم و تو نخواهیام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.