گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
هلالی جغتایی

بس که خلقی سخن عاشقی من کردند

دوست را با من دل سوخته دشمن کردند

سوختم ز آتش این چرب زبانان، چون شمع

سوز پنهان مرا بر همه روشن کردند

بعد ازین دست من و دامن این سنگدلان

که بآهنگ جفا سنگ بدامن کردند

برضا کوش، هلالی و ز قسمت مخروش

هر کرا هر چه نصیبست معین کردند

 
 
 
بیدل دهلوی

حاصل عافیت آنها که به دامن‌کردند

چو خموشی نفس سوخته خرمن کردند

دل ز هستی چه خیال است مکدر نشود

از نفس‌خانهٔ این آینه روشن کردند

شعلهٔ دردم و تنن لاله‌ستان می‌جوشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه