نیست عرق، که در رهت از حرکات میچکد
هر قدمی، که مینهی، آب حیات میچکد
چند به هر سیه دلی باده ناب میکشی؟
حیف! که آب زندگی در ظلمات میچکد
بس که لب تو چاشنی ریخته در مذاق جان
گریه تلخ گر کنم آب نبات میچکد
اشک هلالی از مژه، گرد حریم آن حرم
همچو سرشک عارفان، در عرفات میچکد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.