گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

سبحان الله بهر غمی یار تویی

سبحان الله گشایش کار تویی

سبحان الله به امر تو کن فیکون

سبحان الله غفور و غفار تویی

قائم مقام فراهانی

شیطان توئی ای حاجی و عیار توئی

بیرون کن بوالبشر ز گل زار توئی

اما که درین کار، زیان کار توئی

کو مالک خلد و هالک نار توئی

نیر تبریزی

ای سرّ خدا که ره بر اسرار توئی

جز حیرت و صمت چاره در کار توئی

زانسوی دگر خدای گفتن بتو کفر

زین سو صفتی دگر سزاوار توئی

صفی علیشاه

ای آنکه بروز محنتم یار توئی

براین همه عیب و نقص ستار توئی

گر عمر و عمل تمام شد صرف گناه

امید بر آن بود که غفار توئی

میرزا حبیب خراسانی

در کعبه و در دیر مرایار توئی

مقصود من از سبحه و زنار توئی

مغبچه مست و صوفی سبحه بدست

در خانقه و خانه خمار توئی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه