حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۹ عشق تو کلیم طور سینای دلم داغت حشم سینهٔ صحرای دلم دردت که طبیب جان بی درد مباد درمان غمم، مقصد اقصای دلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای گشته فراق تو غمافزای دلم
امید وصال تو تماشای دلم
آگاه نهای بتا که بندی محکم
دست ستمت نهاده بر پای دلم
ای برده سر زلف تو از جای دلم
و افکنده سر زلف تو بر پای دلم
درمان دلم لعل لبت گر نکند
پس وای دلم وای دلم وای دلم
تا عشق تو خیمه زد بصحرای دلم
بگرفت سپاه غم سراپای دلم
از لشکر غم چو ملک دل گشت خراب
جان نعره زند که وا دلم وای دلم
جائی که فرو رفت به گل پای دلم
آنجاست مکان تو و ماوای دلم
اگه بودم کجاست جان تو اگر
میدانستم کجا بود جای دلم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.