دل خاک شد از ستوران، ستوه
غریو دلیران بدرّید کوه
نمودی در آن پهن دشت بلا
سنان آتش و نیستان، نیزه ها
هوا ابری، ازکاوب بانی درفش
زمین لعلی، از تیغهای بنفش
بغرّید نای و بنالید کوس
رخ مهر، از بیم شد آبنوس
فغان سازکرد، اژدر کرّنا
دهان بازکرد، اژدهای بلا
عقاب کمانها، سبک بال شد
سپرهای زرٌٍینه، غربال شد
ز بس خون، سنان از رگ جان گرفت
زمین، رنگ کان بدخشان گرفت
چکاچاک تیغ و هیاهوی جنگ
فرو ریخت از روی بهرام، رنگ
بر و بُرز گردانِ پولادپوش
جرس وار، از خنجر سخت کوش
زره، در بر و دوش رویین تنان
به صد چشم، حیران تیغ و سنان
به سر، ترک زرّین آن پرشکوه
فروزنده، چون آتش ازتیغ کوه
خدنگ خداوند کوپال و رخش
نیستان نمودی سپرها به تخش
هماوردش از بیم زخم درشت
به زیر سپرزاده، چون سنگ پشت
در آمد یکی نامور از سپاه
درآویخت بخت با او، یَلِ کینه خواه
به ترکش، چنان کوفت گرز گران
که سر، چون کشف در شکم شد نهان
زمین از تپش، گوی سیماب شد
رگ خاره، از لرزه بی تاب شد
رسید اندر آن عرصه، طوفان به اوج
ز جوهر، زدی آب شمشیر، موج
سَرِ گردنان، در خم خام بود
رخ بخت را، طرّهٔ شام بود
هوا داشت، ازگرز بارنده میغ
به خون، لجه پیما، نهنگان تیغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، وصف یک میدان جنگ و زدوخوردهای دلیرانه آمده است. زمین از ظلم و ستم پر شده و صدای دلیران به قدری بلند است که کوهها را میشکافد. در دشت پر از بلا از تیر و نیزه، آتش و سلاحها به وضوح دیده میشود. ابرها در هوا پراکندهاند و زمین از خون رزمندگان رنگین شده است. هیاهوی جنگ و صدای آلات موسیقی به گوش میرسد و رزمندگان با زرههای آنچنانی به میدان آمدهاند. جنگ به شدت ادامه دارد و رزمندگان از طرف دشمن تحت فشار هستند. به تدریج، هیجانات جنگ به اوج خود میرسد و سرنوشت مبارزین در میان این زدوخوردهای سخت تعیین میشود.
هوش مصنوعی: دل از فشار و نالهی دلیران در هم شکست و زمین را تحت فشار قرار داد.
هوش مصنوعی: تو در دشت وسیع مشکلات و مصائب، به مانند سنان آتش و نیزهها ظاهر شدی.
هوش مصنوعی: آسمان ابری است و درختان مانند پرچم در حال اهتزاز هستند، زمین دارای سنگهای قیمتی است و تیغهایی به رنگ بنفش در فضا به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: صدای نی به حزن درآمد و طبل رخسار مهر شروع به نواختن کرد، و از ترس، چوب آبنوس به لرزه درآمد.
هوش مصنوعی: نالهای شنیده میشود و اژدها دهانش را باز کرده، نشانهای از بلیّه و مصیبت است.
هوش مصنوعی: عقاب با پرهایش آزاد و سبک پرواز میکند و سپرهای زریّن به مرحلهای میرسند که دیگر توانایی محافظت ندارند.
هوش مصنوعی: به دلیل ریختن خون بسیار، شمشیرها رنگین و زمین به رنگ سرخ و دلنشین درآمد.
هوش مصنوعی: صدای خشخش شمشیرها و هیاهوی جنگ بر روی بهرام چهرهای بیرنگ و بیحالش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: مأموری گردنکلفت که مانند زنگهای فلزی با صلابت و قدرت حرکت میکند، از تیزی و تندی سلاحش بهره میبرد.
هوش مصنوعی: زره بر تن و دوش جنگجویان آهنین، با صد چشم حیران به تماشا و دودلی از تیغ و نیزه است.
هوش مصنوعی: بر روی سر، ترک زرین با شکوه و روشنایی همچون آتش از لبه کوه نمایان است.
هوش مصنوعی: خداوندی که با قدرت و شکوه خود، مانند اسب رخش در زمین قرار دارد، استوانههای مقاومت را در نبرد نشان میدهد.
هوش مصنوعی: رقیب او از ترس آسیب شدید، به زیر سپر رفته است، مانند سنگی که به پشتش میافتد.
هوش مصنوعی: یک شخص مشهور از سپاه وارد میدان شد و بخت، به او یاری رساند، او در برابر دشمنی که رنجشها در دل داشت، قرار گرفت.
هوش مصنوعی: به محض اینکه ضربهای سنگین به هدف برخورد کرد، وضعیتی به وجود آمد که گویا سر به طور کامل درون بدن پنهان شده است.
هوش مصنوعی: زمین به شدت میلرزد و مانند جیوهای در حال تپش است و رگهای آن از لرزش بیقرار و ناآرام شدهاند.
هوش مصنوعی: در آن میدان، طوفانی به اوج رسید و آب شمشیر را به جنب و جوش درآورد.
هوش مصنوعی: سر گردنها در خم و حالت نرم بود و چهرهی شانس، موی زیبای شب را تداعی میکرد.
هوش مصنوعی: هوا تغییر کرده بود و ابرهای بارانزا مانند تیرهایی از خون، در آسمان در حرکت بودند، و امواج دریا در حال طغیانی بودند که شبیه نهنگهای تیز دندانه به نظر میرسیدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.