به بالینم نشستی، قد به ناز افراشتی رفتی
نهال حسرتی، در سینهء من کاشتی رفتی
ندادی فرصت آن، تا بمالم دیده بر پایت
به مشتی خاکساران، سرگرانی داشتی رفتی
به دنبالت نیارم تا نگاه حسرتی کردن
دلم خون کردی و چشم ترم انباشتی رفتی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
به بالینم نشستی، قد به ناز افراشتی رفتی
نهال حسرتی، در سینهء من کاشتی رفتی
ندادی فرصت آن، تا بمالم دیده بر پایت
به مشتی خاکساران، سرگرانی داشتی رفتی
به دنبالت نیارم تا نگاه حسرتی کردن
دلم خون کردی و چشم ترم انباشتی رفتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حسرت و درد جدایی سخن میگوید. او به یاد لحظههایی میافتد که معشوق نزدیکش بوده و او احساس میکند که عشقش را برای همیشه از دست داده است. این جدایی به او فرصت نمیدهد که به معشوقش نزدیکتر شود و حالا در دلش حسرت و غم وجود دارد. شاعر همچنین اشاره میکند که این جدایی باعث شده چشمانش از اشک پر شود و دلش به شدت رنج بکشد.
هوش مصنوعی: تو در کنارم نشستی و با ناز و زیبایی خود، سر به بالا افراشتی. اما بعد از رفتنت، در دل من یک حسرت عمیق به جا گذاشتی که مثل درختی در سینم ریشه دوانده است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که فرصتی برای عشق و محبت داده نشده تا بتوانم به پای تو سر بگذارم. در حالی که تو به کارها و سرگرمیهای خود مشغول بودی، من از عشق و اشتیاق فاصله گرفتم و رفتی.
هوش مصنوعی: من به دنبالت نیامدم تا دلتنگیام را نشان بدهم. تو با رفتنت، دلم را شکست و چشمان پر از اشکم را پر کردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.