حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳۸ با داغ محبت، دل دیوانه نسازد دریاکش مخمور به پیمانه نسازد خاطر نکند عشق، ز معموری ما جمع تا جغد، به وبرانهٔ ما خانه نسازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
جانا، اگرم درد تو دیوانه نسازد
خلقی همه از حال من افسانه نسازد
از خون من خسته نشانی تو همی زلف
کان موی پریشان ترا شانه نسازد
چیزی ست درین دل که چنین می شوم از نی
[...]
مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد
از پنجه ی خورشید اگر شانه نسازد
روشن نشود دلبری شمع، کسی را
تا سرمه ز خاکستر پروانه نسازد
با مستی یک هفته، بگویید چمن را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.