بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرده ای
ور خوش بود مستوریت، ما را چه رسوا کرده ای
مومن برهمن می کند، نیرنگ سازی های تو
رخ در نقاب افکنده ای، عشق آشکارا کرده ای
شوراب زمزم داده ای رگهای مژگان مرا
این سینهٔ تفسیده را صحرای بطحا کرده ای
دامان یوسف کرده ای جیب و گریبان مرا
شوق دل از کف داده را دست زلیخا کرده ای
زخم نمک سود مرا، شور بیابان داده ای
آشوب مژگان مرا هم چشم دریا کرده ای
کو قدر غم پروردگی، کو مزد دیرین بندگی
لطفی که با من کرده ای باگبر و ترساکرده ای
در قید زلف افکنده ای، کار پریشان خاطران
گل را به دامان صبا، دفتر مجزا کرده ای
چشم حزین خسته را، دور از عذار خویشتن
چون وامق دل سوخته، با داغ عذراکرده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند. او از تماشای چهره معشوق که تماشایش دل را گرم کرده، میگوید. همچنین به رازآلودگی و مستوری معشوق اشاره دارد و از بازیهای عشقی او روایت میکند. شاعر احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق را بیان میکند و به زنده بودن شور و شوق در دل، اشاره دارد. او به بازیهای حسی و احساسی که معشوق با دل او میکند اشاره میکند و از زخمها و آلام ناشی از این عشق صحبت میکند. در نهایت، شاعر از میزان عشق و محبت که برای او نثار شده، سوال میکند و از غم و درد دوری از معشوق گلهمند است.
هوش مصنوعی: به ما نشان بده که چهرهات چگونه است، چرا که بهنظر میرسد نگاه به آن را به خوبی آموختهای. اگر قشنگ است که خود را پنهان کردهای، پس چرا ما را رسوا کردهای؟
هوش مصنوعی: مومن به درونت نفوذ میکند و نقشههایت را برملا میکند، تو با ظاهر نشان میدهی که عاشق هستی.
هوش مصنوعی: تو با نوشیدنی زلال و زندگانی بخش خود، رگهای مژههایم را زنده کردهای و این دل خسته و فرسوده را به سرزمین پاک و روحانی بطحا تبدیل کردهای.
هوش مصنوعی: شما با زیبایی و جذابیت خود، قلب مرا به شدت به تپش انداختهاید. شوق و اشتیاقی که در دل داشتم، اکنون به گونهای دچار سردرگمی شده که مانند زلیخا در داستان معروف، اسیر عشق شما شدهام.
هوش مصنوعی: زخمی که نمک بر روی آن ریختهای، باعث شده که دل مرا پر از دلتنگی و بیقراری کند، و چشمانم را هم به تماشای دریا وامیداشتهای.
هوش مصنوعی: کیست که قدر و ارزش غم و اندوهی که تحمّل کردهای را درک کند؟ کجا میتوان مزد و پاداش این سالها خدمت و بندگی را یافت؟ لطفی که با من کردهای به قدری بزرگ است که همگان را حیرتزده میکند و ترس و واهمه را از من دور کردهای.
هوش مصنوعی: تو با زلفهایش دلهای پریشان را به دام انداختهای و کار گل را در آغوش نسیم، از هم جدا کردهای.
هوش مصنوعی: چشمان غمگین و خستهام، دور از زیبایی خودم و مانند وامق که دلش سوخته، با یاد عذرا داغی بر دل دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.