می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی
او هم از لطف نهان داشت نگاهی، گاهی
چه عجب گر نگهش داشت سر الفت ما؟
برق را، هست نوازش به گیاهی، گاهی
دو سه روزیست که دزدید نگه، وین عجب است
نه ثوابی زمن آمد، نه گناهی، گاهی
این قدر هست،که در سختی تاب و تب عشق
درد، می داد به دل رخصت آهی گاهی
این گران آمده باشد، به دل نازک او
می شود بار به خاطر، پرکاهی، گاهی
دل مسکین چه کند گر نتپد از دهشت؟
ریزد از خوی شهان، خون سپاهی، گاهی
لیک نومید نیم زان نگه بنده نواز
می شود روز، شب بخت سیاهی، گاهی
سر به خاک قدمش لابه کنان می گفتم
نشود تیره ز آهی، چو تو ماهی،گاهی
گنهم گرچه عظیم است، ببخشای به عشق
شاد گردان دل زارم، به نگاهی، گاهی
به وفای تو، که از هستی خود بی خبرم
در غم عشق، بود حال تباهی، گاهی
گفت خاموش، که محتاج نبوده ست حزین
دعوی عشق، به سوگند و گواهی، گاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و دلتنگی شاعر میپردازد. او در گفتوگو با محبوب خود، از لحظات شیرین و نگاههای ناخودآگاه محبوبش یاد میکند. شاعر به عشق و احساسی که در دل دارد اشاره دارد و از درد و رنجی که ناشی از عشق است، میگوید. او از محبوبش درخواست میکند که بر او ببخشد و از او دور نشود، حتی اگر اشتباهاتی داشته باشد. در نهایت، شاعر به امید اینکه عشق او را نجات دهد و او را شاد کند، به بیان احساساتش ادامه میدهد. شاعر در حتی در اوج ناامیدی هنوز به عشق خود وابسته است و امیدوار است که محبوبش او را فراموش نکند.
هوش مصنوعی: در راهی که میرفتیم، گاهی جانان را به دست میآوردیم و او نیز گاهی با نگاهی محبتآمیز به ما مینگریست.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به شگفتی خود اشاره میکند که چه چیز عجیب است اگر نگاه دوستش به محبت و مِهر آنها ادامه داشته باشد. همچنین، شاعر به نوعی میگوید که گاهی اوقات جاذبه و زیبایی مانند برق در دل گیاهان وجود دارد و به آنها نوازش میکند.
هوش مصنوعی: چند روزی است که او را از من گرفتهاند، و این جالب است که نه خیری از من به او رسیده و نه گناهی از من به گردنش افتاده. گاهی اوقات زندگی اینگونه پیش میرود.
هوش مصنوعی: در سختیها و دردهای عشق، گاهی به دل اجازه میدادم که آهی بکشد و آرامشی بیابد.
هوش مصنوعی: این موضوع ممکن است برای او سخت باشد و دلش را به زحمت بیندازد، ولی گاهی اوقات این مشکل کوچکتر از آن است که به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: دل بیچاره چه کاری میتواند بکند اگر از ترس به تپش نیفتد؟ گاهی از خوی و رفتار شاهان، خون سربازان ریخته میشود.
هوش مصنوعی: اما من امیدوار نیستم که آن نگاه نوازشگر به من بیفتد، زیرا روزها و شبها در بخت سیاه همچنان ادامه دارد.
هوش مصنوعی: با سر بر زمین، در حال درخواست به او میگفتم که نگذار غم و اندوه باعث شود چهرهات دچار تیرگی شود، زیرا تو همچون ماهی، همیشه درخشان و زیبا هستی.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه مشکلات و غمهای من بسیار بزرگ و سنگین هستند، اما با نگاهی پر از عشق و محبت، میخواهم که دل درد آلود من را شاد کنی، گاهی فقط با یک نگاه.
هوش مصنوعی: به خاطر وفای تو، گهگاهی در غم عشق، حال من بسیار خراب و آشفته است، همانطور که از وجود خود بیخبرم.
هوش مصنوعی: گفت سکوت کن، زیرا عشق نیازی به سوگند و گواهی ندارد، برخی اوقات.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می شود پردهٔ چشمم پر کاهی گاهی
دیده ام هر دو جهان را به نگاهی گاهی
وادی عشق بسی دور و درازست ولی
طی شود جادهٔ صد ساله به آهی گاهی
در طلب کوش و مده دامن امید زدست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.