من در میان نبودم، دل بود و یار هر دو
از بیخودی به شکرم وز روزگار هر دو
گر پرده سنج عشقی، بگشای گوش و بشنو
گویند یک اناالحق، منصور و دار هر دو
جرم نکرده ما، تا کی عتاب دارد؟
یکسو کنیم اکنون، ماییم و یار هر دو
از سرکشی نکردی، یکبار رنجه ما را
تا شد سفید چشمم در انتظار هر دو
آمد ز طرف کویت، صبح ازل نسیمی
بوی تو را گرفتیم، ما و بهار هر دو
کشتی شکستگانیم در ورطه ای که دارد
طوفان بی قراری، بحر و کنار هر دو
زینسان که از تغافل گوش گل است سنگین
یک پرده می سراید زاغ و هزار هر دو
از زلف یار دیگر،کی عقده می گشاید؟
دست و دلی که رفته، ما را ز کار هر دو
آگه حزین بیدل از حال حسن و عشق است
دارند بلبل و گل، یک خارخار هر دو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.