نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال من
حنای پای گلگونت شود، خون حلال من
گرانی می کشد از تار کاکل، سرو ناز تو
نداری طاقت بار دلی، نازک نهال من
به این ضعفی که نتوانم نمودن راست، قامت را
کشیدی بر سرم تیغ جفا، ابرو هلال من
زتیغت بسمل من زخم دیگر آرزو دارد
هلاک خویت ای بیدادگر، رحمی به حال من
تنم دل شد، دل من جان، بنازم همّتت ساقی
به یک پیمانهٔ می، جام جم کردی سفال من
نمی یابد به جنت عاشق از قید غم آزادی
نمی گردد زگلشن شاد، مرغ بسته بال من
حزین چون غنچه برلب می زنم مهرخموشی را
مبادا در دلش رحم آورد عرض ملال من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق عاشقانه و دردهایی است که عشق به همراه دارد. شاعر از جلوههای زیبای محبوب خود سخن میگوید و به عواطف و رنجهایش در این روابط اشاره میکند. او از قدرت و ظرافت محبوبش میگوید که دل او را میسوزاند و او را در رنج نگه میدارد. همچنین، این شعر به غم و حسرت عاشق اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند انسان را به حالتی ناتوان و زخمخورده درآورد. بهطور کلی، این اثر بیانگر ترکیبی از زیبایی و درد عشق است.
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و جذابیتی که در چشم من داری، مثل حنای روی پای گلگونت، جانم را به دست گرفتهای و خونم را حلال کردهای.
هوش مصنوعی: سنگینی و سختی زندگی مثل باری است که بر دوش زیباییهای تو نهاده شده است، اما قلب نرم و حساس من قادر به تحمل این بار نیست.
هوش مصنوعی: از آن ضعفی که نتوانم راست بایستم، تو شمشیر ستم را بالای سرم کشیدهای، ای ابروی هلالمانند من.
هوش مصنوعی: از شمشیر تو من زخمی هستم و دل من آرزوی زخم دیگری دارد. ای ظالم، کمی به حال من رحم کن.
هوش مصنوعی: بدن من دلی شور و شوق پیدا کرده و دل من به جانم پیوند خورده است. ای ساقی، به یک پیمانهٔ می، همت و تلاش تو را ستایش میکنم که توانستی وجود بیارزش من را به چیزی ارزشمند تبدیل کنی.
هوش مصنوعی: عاشق هرگز نمیتواند از غمها آزاد شود و حتی در بهشت هم راحت نیست. پرندهای که بالهایش بسته است، هرگز نمیتواند از گلستان شاداب لذت ببرد.
هوش مصنوعی: من مانند غنچهای هستم که در سکوتی عمیق به مهری میاندیشم، نکند دل او به من ترحم کند و غم و اندوه من را احساس کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نبالد بر خود از شهرت دل نازک خیال من
ز انگشت اشارت بیش می کاهد هلال من
ز برق تشنگی از خرمن من دود اگر خیزد
به آب زندگی لب تر نمی سازد سفال من
نبیند با هزاران چشم پیش پای خود گردون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.