خشت خرد به روزنه قال می زنیم
در سومنات عشق، دم از حال می زنیم
کوتاهتر، ز تار نگاه تغافل است
از بس گره به رشتهٔ آمال می زنیم
از لب گذشته است چو گل موج خون دل
بازپچه خنده بر رخ اطفال می زنیم
جز داغ عشق، آیت دیگر نشان نداد
سی پارهٔ دلی که، ازو فال می زنیم
گلگون به چشم بوالهوسان جلوه می کند
از بس تپانچه بر رخ اقبال می زنیم
این سایهٔ بلند ز سرو ریاض کیست؟
عمری درین هواست پر و بال می زنیم
ریحان ماست خنجر و تیغ و سنان حزین
خود را به قلب غمزهٔ قتّال می زنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.