ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای دارم
به کف چیزی که دارم، دامن برچیده ای دارم
نظر پوشیدن از آفاق باشد عین بینایی
اگر انصاف داری، چشم دنیا دیده ای دارم
عجب نبود که بنماید جبین، محراب دیداری
که من از هر دو عالم روی برگردیده ای دارم
عبث بر لب مزن انگشت، بانگ دلخراشم را
که در نای دل، آواز سحر نالیده ای دارم
تو از نادیدگی دنبال هر موری تکاپو کن
من از شرمندگی باز نظر پوشیده ای دارم
نمی فهمی تو ای سرو روان، مشق روانی کن
که من از قامت خم مصرع پیچیده ای دارم
ز تیغش زخم سیرابی ست دل را، تشنه کی مانم؟
درین تفسیده صحرا گرگ باران دیده ای دارم
هم آواز هزارم نالهٔ شور افکنم بشنو
هم آغوش خزانم، دفتر پاشیده ای دارم
حزین آمد شد من اختیاری چون نفس نبود
به خواب بی خودی پای جهان گردیده ای دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل رنجیده و تجارب سفر خود سخن میگوید. او احساس میکند که دیدگاه جهانی بر وی تاثیر گذاشته و نگاهی خاص به زندگی دارد. شاعر از زخمها و تشنگی روحی خود یاد میکند و تصاویری از تنهایی و ناراحتی را به تصویر میکشد. او به ناتوانی دیگران در درک دردهایش اشاره میکند و از احساسات عمیق و پیچیده خود پردهبرداری میکند. در نهایت، او به عدم اختیارش در این دنیا اشاره میکند و بیان میکند که مانند نفس نمیتواند از احساساتش فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: از سفر به خانه، دلی آزرده دارم و در دستم چیزی دارم که باعث افتخارم است.
هوش مصنوعی: اگر به دور و بر خود خوب نگاه کنی و جهان را با انصاف قضاوت کنی، متوجه میشوی که دیدن تنها به باز کردن چشمها محدود نمیشود، بلکه به درک و فهمی عمیقتر نیاز دارد. من تجربه و بینش لازم برای چنین نگاهی را دارم.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که در این دیدار، پیشانیام نورانی شود، زیرا من از هر دو جهان یعنی این دنیا و عالم دیگر روی برگرداندهام.
هوش مصنوعی: بیهوده بر لب خود دست نزن، صدای دلخراشم را که در جانم میخواند، دارم.
هوش مصنوعی: به خاطر نادانیات هر تلاش و تلاشی را انجام بده، اما من به سبب شرم و خجالت، هنوز هم نگاه خود را پنهان کردهام.
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا، نمیفهمی که من از قامت خمیدهات چقدر لذت میبرم، پس شایسته است که برای خودت هنری بیافرینی.
هوش مصنوعی: از زخم تیغ او دل من سیراب است، پس چرا همیشه تشنه بمانم؟ در این بیابان خشک، من گرگی داریم که باران را دیده است.
هوش مصنوعی: من با صدای هزاران ناله، نغمههای شورو شوق را سر میزنم. بشنو که در آغوش من، مانند خزانی که برگهایش پراکنده شده، یادداشتهایی دارم که به هم ریختهاند.
هوش مصنوعی: حس تنهایی و ناامیدی عمیق من، به حدی رسیده که احساس میکنم هیچ کنترلی بر زندگیام ندارم. مثل اینکه در خواب و بیهوشی به سر میبرم و در حال حرکت در این دنیا هستم، بدون آنکه ارادهای برای آن داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.