گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق

ننگ است در زمانه زبان را ز نام خلق

چون زهر جانگزای، گلوگیر می شود

نتون زلال خضر کشیدن ز جام خلق

امروز در لباس کمالند ناقصان

پوشیده ناتمامی خود را، تمام خلق

تعظیم گاو و خرکه به مردم حرام بود

اکنون فریضه گشته به ما، احترام خلق

نزدیک من چو طعن سنان است جان گسل

زینسان که دور شد ز مسلمان سلام خلق

درگوش جزر و مد نظرها هزار پاست

آزرده است بس که صماخ از کلام خلق

عاقل گریزد از دهن اژدها حزین

هش دار تا که مفت نیفتی به دام خلق