ای نثار ره تیغ تو سرافشانی شمع
داغ سودای تو آرایش پیشانی شمع
تا سحر در حرم وصل تو پا بر جا بود
کس درین بزم ندیدم به گرانجانی شمع
آنقدر ضبط زبان کردکه در بزم تو سوخت
رشک می آیدم از طرز سخندانی شمع
خوش به آرام ازین مرحله در شبگیر است
سفر از خود نتوان کرد به آسانی شمع
عرق شرم فرو ریزدش از پیشانی
خجل از روی تو شد چهره نورانی شمع
سودی از سوختن خرمن پروانه نکرد
لب گزیدن بود آثار پشیمانی شمع
پرده پوشی نتوان کرد به رسوایی ما
که لباسی نشود جامه عریانی شمع
غم و شادی همه یک کاسه کند آتش عشق
گریه ناکی نتوان یافت به خندانی شمع
فکر آن است که در پای تو ریزد جان را
می توان یافتن، از سر به گریبانی شمع
شب چو سازد گل روی تو رقم پردازم
بر سر خامه زنم لالهٔ نعمانی شمع
ما و دلدار ز یک شعله کبابیم حزین
سوخت پروانهٔ ما را غم پنهانی شمع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و التهاب ناشی از آن میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهاتی مانند شمع و پروانه، عشق را به سوز و گداز شمع و سوختن پروانه نسبت میدهد. او از عواطف مختلطی چون شوق، درد و شرم سخن میگوید، و بیان میکند که عشق نه تنها خوشی و شادی، بلکه غم و رنج را نیز به همراه دارد. در نهایت، شاعر به تاثیری که این احساسات بر او میگذارد اشاره میکند و به شکل زیبایی نشان میدهد که چگونه عشق میتواند فرد را متعهد و در عین حال دچار پشیمانی کند.
هوش مصنوعی: ای سرافراز و پرشکوه، تو مانند شمعی هستی که در عشق و آرزوی تو میسوزد و نورش را به نمایش میگذارد. محبت و عشق تو در بالای سرش مانند آرایشی زیبا جلوهگر است.
هوش مصنوعی: تا سپیده دم، در حرم محبت تو ثابت و استوار بودم و در این مجلس کسی را ندیدم که مانند شمع، تپش و احساس گرانبهایی داشته باشد.
هوش مصنوعی: آنقدر به حرف زدن در جمع مشغول شدم که در محفل تو مثل شمعی سوختم و به خاطر زیبایی کلامت حسادت میکنم.
هوش مصنوعی: در این دنیا، آرامش و راحتی در این مرحله از زندگی شبیه به شمعی است که به سادگی نمیتوان از خود جدا شد. باید درک کنیم که تجربههای عمیق و جدی به راحتی به دست نمیآیند.
هوش مصنوعی: عرق شرم بر پیشانی او مینشیند، از این که در برابر چهره روشنت احساس خجالت میکند، همانطور که نور شمع درخشان است.
هوش مصنوعی: پروانه با سوزاندن خود هیچ بهرهای نمیبرد و نشان از پشیمانی شمع در دندان گزیدن اوست.
هوش مصنوعی: نمیتوان پردهای بر رسوایی ما کشید، زیرا هیچ لباسی نمیتواند عریانی شمع را پوشش دهد.
هوش مصنوعی: غم و شادی در نهایت به یکدیگر نزدیکند و در هم میآمیزند. آتش عشق، اشک و غم را به وجود میآورد و نمیتوان در کنار خنده و شادی، وجود شمع و روشنایی را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: اندیشهای وجود دارد که نشان میدهد جان آدمی به خاطر تو خود را فدا میکند. میتوان این احساس را در کنجی همچون شعلهی شمع مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: در شب، زمانی که چهره زیبای تو جلوهگری میکند، من با قلمم نقش و نگاری از زیباییات خلق میکنم و مانند لالهای با رنگ نعمانی، شمعی روشن بر میافروزم.
هوش مصنوعی: ما و محبوبمان مانند دو تکه کباب در آتشی هستیم؛ پروانهٔ ما به خاطر غم پنهانی شمعی که داریم، سوخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.