ای سلسلهٔ زلف تو بر پای دل ما
سودایی خال تو، سویدای دل ما
دارد به گریبان تمنا، گل امّید
از خار رهت، آبلهٔ پای دل ما
چون برگ خزان دیده به هم ربط نگیرد
از بس که ز هم ریخته اجزای دل ما
خونین جگر لالهٔ صحرای تو لیلی
داغ تو، سیه خانهٔ صحرای دل ما
بگشود ز گردن رگ جان و نگشاید
زنّار سر زلف تو، ترسای دل ما
بگشای حزین ، پرده ازین ساز که سازد
از ناله، نیِ کلک تو احیای دل ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و دلتنگی است. شاعر به زیبایی زلف معشوق و آثار عشقش بر دل اشاره میکند. او از خواستهها و امیدهایش در دل صحبت میکند و به زخمها و دردهای ناشی از دوری میپردازد. دل شاعر همچون برگهای پاییزی پریشان و آشفته است. معشوقش باعث رنج و شعف در دل او شده و حال او را نشان میدهد. در نهایت، شاعر از ساز و نالهای صحبت میکند که ناشی از عشق و دلتنگی اوست و میخواهد غم و شوقش را با این نغمهها ابراز کند.
هوش مصنوعی: زلفهای تو به دل ما گره خورده و دل ما تحت تاثیر زیبایی خال توست.
هوش مصنوعی: در گریبان تمنا، گل امیدی وجود دارد که از خارهای مسیر تو به وجود آمده و نشانهای از درد و رنج دل ماست.
هوش مصنوعی: چون برگهای پاییز که به هم مرتبط نمیشوند، دل ما نیز به خاطر درهمریختگیاش از هم دور است و نمیتواند با هم ارتباط برقرار کند.
هوش مصنوعی: درد و رنج لالهٔ صحرای تو مانند زخم عمیق عشقت، دل ما را به حسرت و غم دچار کرده است.
هوش مصنوعی: رگ جانِ دل ما را بریده و به خاطر عشق تو، زنجیر سر زلف تو را باز نمیکند.
هوش مصنوعی: حزین، پرده را کنار بزن و اجازه بده صدای نی تو، که از غم و ناله پر شده، روح و دل ما را زنده کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کوشش نبرد راه به مأوای دل ما
کز هر دو جهان است برون، جای دل ما
سیلاب مقید به خس و خار نگردد
دنیا نشود سلسله پای دل ما
گر گوهر شهوار شود، سفته نگردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.