با یار نیست دوری ما راکمی هنوز
در عشق محرمیم به نامحرمی هنوز
افشرده بود رنگ خزانم بهار را
خون می چکد ز ناصیه خرمی هنوز
با آن که گشته ام نمکستان خنده ات
نالد دهان زخم، ز بی مرهمی هنوز
از جلوه تو محفل سوز است سینه ام
در دیده می تپد نگه ماتمی هنوز
افغان من فسانه خواب تغافل است
دارد اثر، به نالهٔ من همدمی هنوز
با آنکه از خدنگ تو چاک است سینه ام
چونگل نبرده راه به دل بی غمی هنوز
نم درجگر نمانده و چشم ترم حزین
از ابر نوبهار ندارد کمی هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.