فسانهٔ شب غم را چراغ می فهمد
زبان آه مرا گوش داغ می فهمد
به وصل در غم هجران نشسته بلبل ما
فریب عشوه فروشان باغ می فهمد
به بوی گل نکنم التباس بوی تو را
نسیم پیرهنت را دماغ می فهمد
ز دور، دل به تپیدن دهد چه حال است این
غریب، کوی تو را بی سراغ می فهمد
قدح به لب چو گرفتم، شراب سوخت حزین
حرارت جگرم را ایاغ می فهمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق و جدایی میپردازد. شاعر میگوید که درد و غم را در شب احساس میکند و به ارتباط عمیق عشق و یادآوری معشوق اشاره میکند. بلبل در غم هجران نشسته و از زیباییهای باغ متاثر است. او همچنین به بوی دلنشینی که یادآور محبوبش است اشاره میکند و میگوید که حتی نسیم هم این بوی خاص را درک میکند. در نهایت، شاعر احساس انزوا و دلتنگی را به تصویر میکشد و شراب را به عنوان تسلی در این درد و رنج معرفی میکند، به گونهای که گرما و حرارت قلبش از این نوشیدنی منعکس میشود.
هوش مصنوعی: شب غمانگیز را فقط چراغ میشناسد و احساس درد من را تنها زبان آه درک میکند.
هوش مصنوعی: بلبل ما به خاطر دوری از معشوق در غم و اندوه نشسته و خوب میداند که در باغ، فریب وعدههای عاشقانه را نمیخورد.
هوش مصنوعی: من بخاطر عطر گل، دچار سردرگمی نمیشوم؛ نسیم، با بوی پیراهن تو آشناست و آن را میشناسد.
هوش مصنوعی: از دور، دلش به تپیدن میافتد. چه حال عجیبی است این غریب؛ کوی تو را بدون نشانه و هدف حس میکند.
هوش مصنوعی: وقتی لیوان را به لب نزدیک کردم، شرابی که مینوشم گرمای جگرم را به خوبی درک میکند و احساساتم را میشناسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.