عیش ار به دل آبله ناکم گذرانند
خون مژه از دامن پاکم گذرانند
ناگفته بدانند که از دست غم کیست
از حشر چو با سینهٔ چاکم گذرانند
ارواح به خاکم همه سایند جبین را
از کوی تو گر بعد هلاکم گذرانند
هشیار به هنگامهٔ محشر نتوان رفت
ای کاش که از سایهٔ تاکم گذرانند
ریزم به رهش بار دگر جان حزین را
گر آن سگ کو، بر سر خاکم گذرانند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و غمگینی میپردازد. شاعر در آن از مشکلات و دردهایی که بر دلش سنگینی میکند سخن میگوید. او از تجربه رنج و عذابهایی که به خاطر عشق و جدایی تحمل میکند، صحبت میکند و اینکه حتی در روز قیامت نیز نمیتواند آرامش یابد. او آرزو میکند که ای کاش روحش بتواند از زیر سایه وجود محبوبش عبور کند، حتی بعد از مرگ. همچنین، شاعر به تصویر کشیدن غم و اندوهی که در دل دارد، به تشبیه خود به یک سگ میپردازد که بر سر خاکش مینشیند، نشانهای از وفاداری و خواستهای برای یادآوری و احترام به عشق از دست رفتهاش است.
هوش مصنوعی: اگر شادی و لذت زندگی را با زخم دل و رنج من بگذرانند، خون اشک من از دامن پاکم بریزند، برایم هیچ اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: بدون اینکه چیزی بگویم، دیگران درک کنند که غم من از چه کسی است، زیرا وقتی در روز قیامت با سینهای شکافته و آزرده حضور داشته باشم، آشکار میشود.
هوش مصنوعی: همه ارواح از یاد تو بر من سایه میافکنند. اگر پس از مرگ من، از راه کوی تو بگذرند.
هوش مصنوعی: در زمان قیامت، نمیتوان به طور مطمئن و آگاهانه قدم برداشت. ای کاش که فقط از کنار سایهٔ انگورم بگذرانند.
هوش مصنوعی: اگر آن سگ بیافتد و بر روی خاکم بگذرد، من دوباره جان حزین را در راه او فدای دردم میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.