موج حیات از آن گل رخساره نگسلد
فیض مدام از آن لب می خواره نگسلد
حیرت مرا چو آینه، وصل مدام داد
از روی یار، رشتهٔ نظاره نگسلد
بستند از ازل رگ جان را به تیغ او
پیوند دل ز غمزهٔ خونخواره نگسلد
شب برقع افکنی چو ز روی عرق فشان
تار نگاه ثابت و سیّاره نگسلد
زنّار و سبحه گو برود از کفم حزین
پیمان من ز زلف ستمکاره نگسلد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی پیوند عمیق عشق و حیات میپردازد. شاعر بیان میکند که زیبایی و لذت عشق (به ویژه از نگاه محبوب) هیچگاه قطع نمیشود و همواره وجود دارد. او به عشق به عنوان یک نیروی بیپایان اشاره میکند که حتی با وجود درد و مشکلات، پیوند آن با جان و دل همچنان قوی و پابرجا است. به طور کلی، شاعر به ابراز احساسات و تأثیر عمیق عشق بر زندگی انسان میپردازد و نشان میدهد که این عشق حتی با گذشت زمان و شرایط مختلف قادر به ادامه حیات است.
هوش مصنوعی: جریان زندگی از چهره زیبا جدا نمیشود و نعمت دائمی از لبهای نوشندگان شراب نیز قطع نخواهد شد.
هوش مصنوعی: حیرت من مانند آینهای است که دائماً به من وصال یار را نشان میدهد و رشتهٔ تماشای او هرگز قطع نمیشود.
هوش مصنوعی: از ابتدا رگ زندگیام را با تیغ او گره زدهاند و دل من به واسطهٔ نگاه سرخوشانهاش هرگز جدا نخواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی در شب، پردهای بر چهره خود بیندازی و به خاطر عرقی که بر رویت نشسته است، نگاهت ثابت و متمرکز باقی بماند، مانند ستارهای که در آسمان نمیافتد.
هوش مصنوعی: زنار و تسبیح را از دستانم دور کن، زیرا پیمان من با زلف دختری ستمگر قطع نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.