نگه، رنگینتر از گل میکند رویی که او دارد
ز دل صد پرده نازکتر بود خویی که او دارد
سیهروز و دماغآشفته و خاطرپریشانم
چنین میپرورد بخت مرا مویی که او دارد
رم وحشی نگاه او به وحشت داده آرامم
غبارم را به شور آورده آهویی که او دارد
جبین کعبه و دیر است بر خاک نیاز او
چه محراب است یارب طاق ابرویی که او دارد
ندارد گر نظر بر ما، تغافل نیست کارافزا
نگه را میفریبد چشم جادویی که او دارد
نسیم پیرهن سر در گریبان دزدد از خجلت
به کنعان میفشاند آستین، بویی که او دارد
حزین آشفتهحالم، آه از آن دامنفشانیها
به طوفان میدهد خاک مرا کویی که او دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و ویژگیهای خاص کسی است که شاعر به او علاقهمند است. شاعر از رنگ و زیبایی چهرهی آن شخص میگوید و تأثیر عمیقی که بر او دارد. او اشاره میکند که هر چه در دلش دارد، تحت تأثیر این شخص قرار گرفته و حالش آشفته است. نگاه و رفتار آن فرد، آرامش و وحشت را به او میدهد و زیارتهای معنوی مانند کعبه و محراب را به ابروهای او تشبیه میکند. شاعر همچنین به قدرت جادویی نگاه آن شخص اشاره میکند که او را فریب میدهد. در نهایت، شاعر از حال نرم و آشفتهاش مینالد و تأثیر عمیق عشق را بر روح و روانش بیان میکند.
هوش مصنوعی: نگاه او به قدری زیبا و دلنشین است که حتی از گل هم رنگینتر به نظر میرسد. با این حال، ویژگیهای روحی و اخلاقی او به اندازهای لطیف و شکننده است که از دل صد پرده نازکتر است.
هوش مصنوعی: من در حالتی ناامید و با دلی گرفته و ذهنی آشفته به سر میبرم و این روزها بخت من به گونهای پرورش مییابد که دلیلی برای این حالتی که دارم، تنها موهایی است که او دارد.
هوش مصنوعی: نگاه پرحرارت او مرا دچار شوق و هیجان کرده و آرامشم را به هم ریخته است، مانند آهوئی که او در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: جبین کعبه و دیر بر خاک نیاز او نشسته است، پس چه فرقی میکند که کدام مکان مقدس است؟ او با طاق ابرویش دنیایی از زیبایی و سجده را به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: اگر او به ما توجهی ندارد، این دلیل بر بیاعتناییاش نیست و کار ما را بیشتر نمیکند. نگاه او با چشمی جادویی ما را مجذوب و فریبنده میکند.
هوش مصنوعی: نسیم، با شرم و حیا، از پنجره به جمع میپیوندد و آستین خود را در کنعان به سمت دزدی میکشاند، بویی که او به همراه دارد.
هوش مصنوعی: حزین در اوج پریشانی و ناراحتی است و از دلتنگیهایش گلایه میکند. او به یاد دامنفشانیهای محبوبش میافتد که همچون طوفانی بر دلش اثر گذاشته و خاک زندگیاش را بر هم زده است. در واقع، خیابان و کویی که محبوبش آنجا حضور دارد، تبدیل به محل درد و ناراحتیاش شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
ز مژگان میکند رم چشم آهویی که او دارد
ز وحشت میگریزد وحشتخویی که او دارد
شود آیینه تا در برکشد عکس خرامش را
ز رشکم میکشد آه از سر کویی که او دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.