خوشا شمعی که سر تا پا بسوزد
بسازد با خود و تنها بسوزد
مرا پرورده عشق خانمان سوز
شرار من دل خارا بسوزد
دم گرمی که من دارم عجب نیست
که در پیمانه ام، صهبا بسوزد
منم موسی، دلم شمع تجلی
ز تاب سینه ام سینا بسوزد
دل گرمی نهان در سینه دارم
که گر آهی زنم دنیا بسوزد
امید این بود کان مه عاشقان را
زگرمیهای مهرافزا بسوزد
ندانستم که آتش پارهٔ من
سپندم را ز استغنا بسوزد
جنون بر آتشم زد طرف دامان
ز داغ لاله ام صحرا بسوزد
حزین آبی حریف آتشم نیست
در آغوش دلم دریا بسوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.