با رنگ لعلی تو، به صهبا چه احتیاج؟
با نرگست، به ساغر و مینا چه احتیاج؟
قامت نهال و چهره گل و طره یاسمین
گلشن تویی، تو را به تماشا چه احتیاج؟
خون هزار دل ز لبت موج می زند
لعل تو را به بادهٔ حمرا چه احتیاج؟
از جان گذشتگان به جهان ناز می کنند
عشاق خسته را به مسیحا چه احتیاج؟
لعلت مرا به بوسه تواند غنی کند
بذل کریم را به تمنا چه احتیاج؟
سرمایه ی دوکون به هرگوشه باخته ست
با خواجه، رند بی سر و پا را چه احتیاج؟
بیرون منه ز دایره ی خود قدم حزین
داری دل گشاده، به صحرا چه احتیاج؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان زیباییهای معشوق و بینیازی از دیگر اشیاء و چیزها میپردازد. او میگوید که رنگ لعلی معشوقش آنقدر زیباست که به شراب و مینی هم احتیاج ندارد. همچنین به زیباییهای چهره و قامت معشوق اشاره میکند و میگوید که دنیای او خود به تنهایی یک گلشن است. شاعر از تاثیر خون دلهای عاشقانه بر زبان معشوق سخن میگوید و بیان میکند که زیبایی معشوق نیازی به هیچ چیز دیگری ندارد. در نهایت، شاعر از نیاز عاشقان به محبت معشوق و بینیازی خود از دنیا و دیگران سخن میگوید.
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و جذابیتی که تو داری، به شراب و می عدم چه نیازی است؟ با چشمان زیبا و نرگسی تو، دیگر به جام و وسیلههای شیشهای هم نیازی نیست.
هوش مصنوعی: تو همچون نهالی زیبا با قامت خوشفرم، چهرهای شبیه گل و موی یاسمنی در باغ هستی. با این زیباییهای خیرهکننده، چه نیازی به تماشا و نگاه دیگران داری؟
هوش مصنوعی: خون هزار دل از لبت جاری میشود، بنابراین به نوشیدنی قرمز رنگ چه نیازی داری؟
هوش مصنوعی: عشاقی که خسته و دلbroken هستند، از کسانی که جانشان را فدای عشق کردهاند، ناز و لذت میطلبند و به یک مسیحا یا نجاتدهنده نیاز ندارند.
هوش مصنوعی: شما با لبانت میتوانی مرا به نعمت و ثروت برسانی؛ پس چرا به درخواست و خواستن از بخشنده نیاز داشته باشم؟
هوش مصنوعی: سرمایهی کسی که در تداوم زندگی خود با دیگران درگیر است، در هر گوشهای سرمایهگذاری شده است. بنابراین، چه نیازی به کسی است که نه قدرتی دارد و نه نقشی مشخص در این مساله ایفا میکند؟
هوش مصنوعی: از دایرهی محدود خود بیرون بیا. وقتی که دل تو باز است و غمگینی، دیگر به چه دلیلی به صحرا و فضای وسیع نیاز داری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشتاق درد را به مداوا چه احتیاج؟
بیمار عشق را به مسیحا چه احتیاج؟
چون جلوهگاه سبزخطان شد مقام دل
ما را دگر به سبزه و صحرا چه احتیاج؟
تا کی به ناز رفتن و گفتن که: جان بده؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.