سنگ و سفال میکده گوهر کند شراب
رنگ شکسته را گل احمر کند شراب
جانم ز جام ساقی گلچهره مست بود
زان پیشتر که لاله به ساغر کند شراب
صوفی پیاله گیر که دل از جهان گرفت
تا آشنا به عالم دیگر کند شراب
آبی به تخم سوخته داغ می دهد
صحرای سینه، دامن محشر کند شراب
دارد حزین مست ندانم چها به سر
کامشب به کاسهٔ سر قیصر کند شراب؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.