کای آستان قصر جلال تو عرشسا
وی مهر ومه به راه توکمترز نقش پا
روشن فروغ رای تو کالنّور فی الظّلم
در دل خیال روی تو، کالبدر فی الدجا
خیّاط قدرت ملک العرش دوخته ست
بر قدکبریای تو، تشریف انما
تبلیغ بلّغ است ز شأن تو آیتی
توقیع کبریای تو، تنزیل هل اتی
برد از زمانه، نور وجود تو تیرگی
ای نیّر ظهور تو در حدِّ استوا
میدان دین نداشته مردی به غیر تو
ثابت شد این قضیه به برهان لافتی
دربا گدای دست گهر بارت ازکرم
پیشکف تو، ابر عرق ربز از حیا
برهان مستقیم، فلک بر نیاز خود
در پیشگاه قصر تو آورده ز انحنا
بردارد آنکه در ره کویت ز جا قدم
اول نهد به کنگرهٔ کاخ کبریا
غیر از تو کیست آنکه تواند گذاشتن
بر دوش سرور دو سراپای عرش سا؟
برقع گشای پرده نشینان حق تویی
یا عارف العوارف، یا کاشف الغطا
شبنم نباشد آنکه ازو باغ تازه روست
گل در عرق نشسته ز روی تو، از حیا
تیغ تو اژدها به دم خویشتن کشید
موسی عصا به معجز اگر کرد اژدها
چاک است زاشتیاق، گریبان خامه ام
بی خواست ریخت، مطلعی از طبع نکته زا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عظمت و جلال معشوق خود پرداخته و او را محور عالم و مرکز توجّه میداند. معشوقی که مانند خورشید و ماه درخشان است و نور وجود او تیرگیهای عالم را از بین میبرد. شاعر به قدرت و شکوه معشوق اشاره میکند و از اعمال او به عنوان نشانهای از عظمتش یاد میکند. او همچنین به این نکته اشاره دارد که هیچکس دیگری نمیتواند به پای او برسد و در محضر او قرار گیرد. از نظر شاعر، عشق به معشوق و درک مقام او، برای هر انسان عارف و آگاه ضروری است. شاعر با لحنی عاطفی، خواستههای خود را به تصویر میکشد و در نهایت به نیازی که در دل خود احساس میکند، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای درگاه قصر باعظمت تو، که مثل آسمان افراشته است، نور خورشید و ماه در مسیر تو به اندازه رد پای تو کم رنگ میشود.
هوش مصنوعی: روشنی اندیشه تو مانند نوری است که در تاریکی درخشان میشود و در دل خیالم، چهرهات همچون ماه در شب تار است.
هوش مصنوعی: دوختِ این لباس زیبا و دلربا، هنری است که خیاطی بزرگ و توانا انجام داده و این لباس به زیبایی و شکوه تو میافزاید.
هوش مصنوعی: تبلیغ و پیام رسانی به قدر و مقام توست. این خود نشانهای از عظمت و بزرگی تو به شمار میرود، مانند نزول آیات آسمانی.
هوش مصنوعی: تو با نور وجودت، تاریکیهای زمان را از بین بردهای و در کمال تعادل، جلوهگر شدهای.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ مردی که دارای ایمان و دیانت نباشد نمیتواند به وجود تو به عنوان حقیقت و واقعیت پایبند بماند. این موضوع به وضوح و با دلیل قابل اثبات است.
هوش مصنوعی: در این بیت poet نشان میدهد که در مقابل بزرگی و کرم تو، حتی ابرها از حیا شرمندهاند و قطرات عرقی از خود دارند. این تصویر به ما میگوید که به خاطر بزرگی و عظمت تو، همه چیز در طبیعت نیز تحت تأثیر قرار میگیرد و حالت عجز و نیاز را به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر نیازش، به درگاه قصر تو خاضع و تسلیم شده و در نرمی و انحنا به تو احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر تو قدمی برمیدارد، باید نخستین گام خود را در لبهٔ بلند و باعظمت بناهایی همچون کاخ کبریا بردارد.
هوش مصنوعی: به جز تو، چه کسی میتواند بار سنگین مقام و عظمت را بر دوش بکشد؟
هوش مصنوعی: ای کسی که حجاب را کنار میزنی و نور حقیقت را نمایان میکنی، یا آگاهی بر رازها و باطنها، یا کسی که پردهها را کنار میزند.
هوش مصنوعی: اگر شبنم نباشد، دیگر نمیتواند باغی سرسبز و تازه بماند. گلها البته به خاطر حیا و شرم، بر روی تو در عرق نشستهاند.
هوش مصنوعی: تیغ تو همچون اژدهایی است که دم خود را به دست گرفته و موسی نیز با عصای خود معجزه انجام داد و اژدها را مهار کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر شوق و اشتیاقی که دارم، دست خطم بیخواسته و ناخواسته بر روی کاغذ نقش بست و شروع به نوشتن شعری از دل و فطرت خود کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا داد باغ را سمن و گل بنونوا
بلبل همی سراید بر گل بنونوا
رود و سرود ساخته بر سرو فاخته
چون عاشقی که باشد معشوق او نوا
مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال
[...]
چون نای بینوایم ازین نای بینوا
شادی ندید هیچ کس از نای بینوا
با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا
شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک
[...]
آمدگه وداع چو تاریک شد هوا
آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
گرمی گرفته از جگر گرم او زمین
سردی گرفته از نفس سرد من هوا
ماه تمام او شده چون آسمان کبود
[...]
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق
[...]
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.