شمارهٔ ۳۶
ساکن کنعان مهجوری خلیل
آن که چون یعقوب باشد ممتحن
وان که هست از تیشهٔ صبر و شکیب
کوه اندوه و بلا را کوه کن
آنکه هرگز جز حدیث درد عشق
برنیاید از لب او یک سخن
چون غم و درد نهانش کرده بود
فارغ از هر محفل و هر انجمن
داشت چون وحشی غزالان روز و شب
وحشت از پیر و جوان و مرد و زن
کرد پیدا بهر خود غمخانهای
آن گرفتار بلایا و محن
کرد معمور آن مصیبت خانه را
بهر اندوه و ملال خویشتن
کرد چون تعمیرش و آن غمکده
گشت نو از گردش چرخ کهن
کلک هاتف از پی تاریخ آن
زد رقم معمور شد بیت الحزن
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...