ای ضیاء السلطنه ای بانوی گیتی مدار
ای ضیاء دولت شاهی ز رویت آشکار
هر کجا شخصت سپهر اندر سپهر آمد حیا
هر کجا ذاتت جهان اندر جهان آمد وقار
پیش خرگاه جلالت خرگه افلاک پست
پیش خورشید جمالت چهرهٔ خورشید تار
خاک را از تکیه حلمش به تن باشد سکون
چرخ را از لطمهٔ عزمش به سر باشد دوار
آنکه از وی یافت کاخ کفر و ذلت انهدام
آنکه از وی گشت کار ملک و ملت استوار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش بانویی به نام "ضیاء السلطنه" پرداخته و او را مظهر زیبایی و قدرت معرفی میکند. شاعر به او نسبتهایی از جمله روشنایی، وقار و عظمت میدهد و میگوید که وجود او در جهان باعث نیکویی و استواری در ملک و ملت شده است. او تاریکی و ذلت را از بین میبرد و باعث سکون و آرامش در خاک و تحول و چرخش در آسمان میشود. در کل، شعر به معنای احترام و ارادت به این بانوی بزرگ و تأثیرات مثبت او در زندگی انسانها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای نور سلطنت، ای بانوی دنیا، ای روشنی بخش دولت شاهی که از چهرهات نمایان است.
هوش مصنوعی: هر جا که شخصیت و عظمت تو در آسمانها نمایان شود، حیا و شرم نیز در آن جا بروز پیدا میکند. و هر زمان که وجود تو در سطح جهانی و در گستره بزرگتری ظاهر گردد، آرامش و وقار نیز همراه تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: در مقابل عظمت و شکوه تو، حتی آسمانها نیز در مقایسه با تو کوچک و ناچیز به نظر میرسند؛ و در مقابل زیبایی تو، چهره خورشید هم کمرنگ و کمفروغ مینماید.
هوش مصنوعی: خاک به دلیل صبوری و بردباری او آرامش دارد و حرکت چرخ زمان هم به خاطر اراده و عزمی که او دارد، ادامه پیدا میکند.
هوش مصنوعی: آن کسی که موجب ویرانی و نابودی بناهای کفر و ذلت است، همان کسی است که باعث ثبات و استواری کشور و ملت میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.