عیچکس ابن هیچکس
عیچکس ابن هیچکس در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۸:
مولوی در اشعار دیگرش نیز این موضوع را در قالب داستان فردی که به دیدار معشوقش میرود و چون در میزند ندا می آید کیست؟ میگوید منم. میگوید برو . و سالی میگردد تا پخته میشود و باز میگردد. تا میگوید تویی تو و در گشاد میشود.
اشاره لطیف است به اینکه سالها در خانه را میزدیم غافل از انکه از درون در میکوفتیم.
در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموش و او در فغان و در غوغاست
عیچکس ابن هیچکس در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۲۹ دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۸:
ان الله یهدی من یشا و یهدی من یشا
الله ولی الذین آمنو یخرجهم من الضلمات الی انور والذین کفرو اولیا هم اطاغوت یخرجونهم من النور الی الضلمات ....
اول اوست و اخر اوست
عیچکس ابن هیچکس در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۲۰ دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۷:
خواجه اشارت به روز الست دارد که با معشوق یکی بوده است . همان نیستان مولویست که تا از آن دور افتاده است بر سوز و گداز است که ازآتش ان بر دود است. و اگر در دو دنیا دوباره به ان وحدت دست یابد خود را سودمند میداند و اهل فلاح . و در انجا اگر رسد که خویش را در او یابد آرزوی فنای در او را دارد.
عیچکس ابن هیچکس در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
شعر او چونان نقشی است بر خیال. و هر انکه هم حال اوست شعرش را چون عطری هر لحظه با خود دارد.
از رندی او همین بس که چواب تمام آنها که سعی در تحلیل او و گفته هایش را دارند را بدین گونه در انتها میدهد:
برو ای زاهد (هر آنکه می انگارد, هر چه می اندیشد درست است) و بر درد کشان ( انها که رها از قید منطق و استدلال هستند) خرده مگیر.