گنجور

حاشیه‌گذاری‌های پیر مغان

پیر مغان

کارشناس ارشد الهیات و معارف اسلامی.. مدرس و فرهنگی، تدریس دروس علوم اسلامی


پیر مغان در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۶ در پاسخ به Shahryar دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

The poet never means sex. The whole of this poem is a generalization of the atmosphere of the promised paradise.

 

پیر مغان در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۲ در پاسخ به رضا وحدت پژوه دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

از سر پیمان برفت یعنی پیمان شکنی کرد و بر سر عهدش نماند

بر سر پیمانه شد، یعنی سراغ می رفت و پیمانه را سر کشید.

و بر عهدی که بسته بود پایبند نبود.

 

پیر مغان در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۷ در پاسخ به زهرا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

شعر تر منظور شعر شاد  و سرور آفرین است

خاطر که حزین باشد فقط شعر غمگین و حزین و تراوش می کند که مایه آن هجران و فراق و غم است

 

پیر مغان در ‫۶ سال و ۱۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۹ دربارهٔ حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ در مدح شاه شیخ ابواسحاق:

با سلام. خدمت آقای حمید خادمی عرض کنم که برداشت شما نادرست است. اما پاسخ صحیح: «عدم عنایت به عناصر مرکبه یا روشن نبودن معنی اصطلاح(مشک در قدح کردن) سبب شده است که علامه فقید قزوینی در ذیل دیوان حافظ مصحح خویش، رتاجع به این بیت چنین بنویسد: « چنین است(یعنی نکال با نون در اول) در نسخه یگانه ای که این بیت را دارد یعنی نخ(؟)، باقی نسخ این بیت را ندارند.معنی این کلمه به هیچ وجه معلوم نشد، محتمل است به احتمال قوی بلکه من شکی در این باب ندارم که به قرینه «شرار» در مصراع ثانی، نکال «تصحیف» «زگال» باید باشد که به وزن و معنی زغال است، ولی مع الذالک رابطه بین «زگال شب» و جمله « که کند در قدح سیاهی مشک» درست و واضح نیست، و «چراغ سحرگاهان» کنایه از آفتاب است.» به یقین علامه فقید قزوینی اشتباه کرده است، زیرا آقای دکتر محمدعلی رجایی بخارایی در کتاب فرهنگ اشعار حافظ می نویسد: «باید توجه داشت که نکال به فتح به معنی عقوبت، و اصطلاح مشک در قدح کردن کنایه از بی هوش کردن است؛ چنان که حافظ در جای دیگر نیز ضمن غزلی این اصطلاح را به همین معنی به کار برده است، آنجا که گوید: چو لاله در قدحم ریز ساقیا / که نقش خال نگارم نمی رود ز ضمیر --- در اینجا نیز حافظ، برای این که نقش خال نگار ا از صفحه ضمیر بزداید و لحظه ای چند در عالم بی خودی و بی هوشی از رمج هجران و حرمان بیاساید، از ساقی می خواهد که در قدحش می و مشک را به هم در آمیزد. بنابر آنچه گذشت، مراد از بیت مورد بحث، با توجه به معنی «نکال» و اصطلاح « مشک در قدح کردن» روشن است. بدین شرح که موضوع شعر، شکنجه کردن و به عقوبت رساندن شب است؛ و جرمش آن که در قدح جهانیان مشک افکنده و آنان را در خواب و بی هوش ساخته است و کیفر معینه هم این است که چراغ سحرگاهان، یعنی خورشید، به جانش شرر افکند و نابودش سازد. و در این صورت مصراع اول شرط، و مصراع دوم جزاست.

 

sunny dark_mode