گنجور

حاشیه‌گذاری‌های نوید گروهی

نوید گروهی


نوید گروهی در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶۷:

پدرم این شعر رو به عنوان نصیحت برای من میخواندند (مصرع اول متفاوت از انچه در اینجا نوشته شده هست):

چون تیشه مباش، جمله ذی خود متراش

چون رنده ز کار خویش بی‌بهره مباش

تعلیم ز ارّه گیر در امر معاش

نیمی سوی خود می‌کش و نیمی می‌پاش

نوید گروهی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۲۲ در پاسخ به سهراب دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:

 

سلام و عرض احترام خدمت شما و تشکر بابت پاسختان. متنی که بنده چند سال پیش در اینجا نوشته ام مطابق کتاب شرح حال گلستان دکتر خزائلیست.در ابتدای این کتاب منابع متعددی که نویسنده از آنها بهره جسته آورده شده است و این کتاب از ارزنده ترین شرحیات نوشته شده بر گلستان سعدی میباشد که در آثار استاد غلامحسین یوسفی نیز به دفعات به این کتاب ارجاع و استناد شده است. البته در بخش هایی از گلستان سعدی، مانند هر متن کهن دیگر، ممکن است بین اساتید اختلاف نظر وجود داشته باشد.

همچنین در صفحه ی 575 کتاب در شرح این شعر چنین نوشته شده:

"معنی اصلی لفظ کیر در عربی، دم آهنگران است و علاقه ی تشبیه در معنی معمول بکار رفته."

نوید گروهی در ‫۴ سال قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:

خانم سیمین بهبهانی در شعر "نتوان مُرد" از کتاب "مجموعه اشعار جلد دوم" انتشارات نگاه چاپ 1394 صفحه 190 (که تنها به چاپ اول رسید و دیگر مجوز چاپ نگرفت) سروده اند:

نتوان مرد به آسانی / گفت آن توانا به سخن دانی

گویم این جای که من زادم/ میتوان مرد به آسانی

دست و پا بسته و دل خسته/ گنه خویش ندانسته

مرگ را دیده به نزدیکی/ چه کند زنده ی زندانی

چوبه ی دار فراوان است/ میوه ی او سَر انسان است

صحبت از "حُبّ وطن" اینجا/ نه شریف است و نه انسانی

با توجه به تضمین به کار رفته در این شعر خانم بهبهانی، به نظرم در بیت آخر غزل 371 واژه "شریف" به جای "صحیح" ارجح هست.

نوید گروهی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:

 

در کتاب شرح گلستان، تالیف دکتر محمد خزائلی، چاپ سوم، سال 1355، انتشارات جاویدان، صفحه 565، چنین آمده است:

 

روی زیبا و جامهء دیبا / عرق و عود و رنگ و بوی و هوس

این همه زینت زنان باشد / مرد را کیر و خایه زینت و بس

با این همه جور و تندخویی / بارت بکشم که خوبرویی

با تو مرا سوختن اندر عذاب / به که شدن با دگری در بهشت

بوی پیاز از دهن خوبروی / نعزتر آید که گل از دست زشت