جواد کردحیدری
جواد کردحیدری در ۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد ششم » بخش ۱ - آغاز تاریخ امیر شهاب الدّوله مسعود بن محمود رحمة اللّه علیهما:
در اواخر متن این قسمت یعنی سطر چهارم از انتها، چنین آمده است:
بدان شاخها اسلام بیاراست و قوّة خلفای پیغمبر اسلام در ایشان بست.
که ظاهراً تعبیر پیغمبر/پیامبر اسلام در متون اصلاً سابقه ندارد و درست باید «پیغمبر علیهالسلام» باشد کما این که در تاریخ بیهقی به تصحیح مرحوم فیاض و مرحوم غنی در سال ۱۳۲۴ (صفحهٔ ۹۹) به صورت «قوة خلفای پیغمبر علیهالسلام» آمده است و این ترکیب نادرست پیغمبر اسلام به جای رسول الله و پیغمبر خدا که اصلاً سابقهای در متون گذشته ندارد نیامده است و عجیب است که در تاریخ بیهقی تصحیح مرحوم فیاض از انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد در شهریور سال ۲۵۳۶ (صفحهٔ ۱۲۰) که ظاهراً مبنای کار گنجور هم بوده است، مرتکب این سهو شدند که مناسب است اصلاح شود.
گفتنی است که مرحوم امیری فیروزکوهی هم در مقالهای در نشریه دانشکده الهیات مشهد ش ۱۴ (سال ۱۳۵۴) صص ۲۱۵ - ۲۱۸ توضیحاتی دادند در باب رواج تعبیر نادرست پیامبر اسلام به جای پیامبر خدا (=رسولالله) که گویا متأثر از نوشته های مستشرقان بوده است و با ترجمه وارد شده است.
جواد کردحیدری در ۵ سال قبل، شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
سپاس از کاربران گرامی که در باب اصالت ضبط «بیرونشد و بیرونشو» بحثی راه انداختند.
به نظر میرسد که در این مورد خاص، وزن و قواعد عروض کمکی به حل مسأله نمیکند چون هر دو واریانت از نظر لغوی و صرفی درست هستند و اختلالی در وزن ایجاد نمیکنند.
با نگاهی به لغتنامهٔ دهخدا هم معلوم میشود که صورتهای «بیرونشد/برونشد/بیرونشو/برونشو» همگی به معنای مَخلص و مخرج و محل بیرون شدن در متون کهن به کار رفتند و تنها شاید با بررسیهای سبکی گوینده و یا حوزهٔ جغرافیایی اوبتوان به نتیجهٔ واضحتری رسید.
این هم نمونههایی از کاربرد این گونهها در متون مختلف به نقل از لغتنامهٔ دهخدا:
بیرون شد:
زین یک نفس درآمد و بیرونشدِ حیات
بردیم روزنامه به دیوان صبحگاه-خاقانی .
اگر بنده بیرونشد این کار بندیدی پیش خداوند در مجمعی بدان بزرگی چنین دلیری نکردی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 412).
تا درآمد و بیرونشد ایشان از مضایق و دقایق سخن به چه وجه بوده است . (چهارمقاله ).
ره بیرونشد از عشقت ندانم
درِ هر دو جهان گوئی فراز است- انوری .
خرس گفت پیش از آنکه کار از حد تدارک بیرون رود بیرونشد آن میباید طلبید. (مرزبان نامه ).
مجیرالملک جز... و انقیاد، بیرونشدی ندید. (جهانگشای جوینی ).
ز آنجا که فیض جام سعادت فروغ تست
بیرونشدی نمای ز ظلمات حیرتم- حافظ.
برون شد:
چو نظم مدح تو آغاز کردم اندر وقت
به من نماید راه برونشد و انجام - سوزنی .
بیرون شو:
یک جرعه می کهن ز ملکی نو به
وز هرچه نه می، طریق بیرونشو به- خیام .
کرد کارش را کسی ، بیرونشوی
در درون ره دادش و بستدجوی -عطار (منطق الطیر ص 204).
دیده ام در خون دل شد ز آرزوی روی تو
نیستش بیرونشوی دیگر کنون گو می گِری- جرفادقانی .
و شما متحیر مانده و هیچ بیرونشوی نمی بینید. (کتاب المعارف ).
برون شو:
باب ورا گرامی خوانی و ننگری
تا زین سخن که گفتی باشد برونشوی- سوزنی .
کز فلک راه برونشو دیده بود
در نظر چون مردمان پیچیده بود- مولوی .
او مجال راز دل گفتن ندید
زو برونشو کرد و در لاغش کشید- مولوی .
جواد کردحیدری در ۵ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۱۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷:
درود!
گویا در بیت پنجم:
کاش در پرده شب و روز بپوشی رویت
تا ننازد فلک سفله به خورشید و مهش
با توجه به سیاق کلام به جای«بپوشی»(نپوشی-در وجه نفی ونهی) درست باشد و در بیت هشتم:
دل من خستهٔ مژگان سیهچشمان شد
آه اگر چشم بپوشد ز حال سیهش
نیز به همان دلیل و نیز رفع اختلال وزنی،به جای«بپوشد» با صیغهٔ مفرد( بپوشند) در ساخت جمع درست است.سپاس!
جواد کردحیدری در ۵ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲:
درود!
در مصراع دوم بیت سوم:
دو جهان گشته به حسنی که اکر در عرصات
به همان حسن درآید گذرند از گنهش
گویا سهوی در تایپ اتفاق افتاده است و ظاهراً باید به این گونه اصلاح شود:
دو جهان کُشته به حسنی که اگر در عرصات
به همان حسن درآید گذرند از گنهش
یعنی گشته(باگاف پارسی/g) به کشته(با کاف تازی/k) و اکر به اگر تصحیح شود.با سپاس!