گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سید حسن غزنوی

گشت عنابی سرشکم زان لب عناب رنگ

هم نمی دارد دلم زان سنبل پر تاب رنگ

بی جمال جانفزای و بی خیال دلبرش

آردم از عمر سیری آیدم ازخواب رنگ

مه ز گلگون روی مهر و ماه رنگ آورده است

هم زرنگ است آنکه گل را می دهد مهتاب رنگ

عارضش آیینه حسن است و خطش رنگ او

بس عجب نبود برآیینه ز مشک ناب رنگ

در دهان تنگش آن سیمابگون دندان پر است

از برای آنکه ناید جای بر سیماب رنگ

عمر و دولت باشد اسباب نشاط و جز رخش

والله ار در چشم آرد هیچ از این اسباب رنگ

عارض و خطش چو آب و آتش سازنده اند

خود به آتش کی کند در عهد خسرو آب رنگ

شاه شاهان جهان بهرامشه شاهی که هست

خاک درگاهش ز عزت همچو در محراب رنگ