گنجور

 
مجد همگر

شاها به ذات پاک خدائی که حکمتش

بر درگه تو رایت شاهی فراشته ست

وز بهر حفظ بیضه اسلام و ضبط ملک

ذات ترا به داد و دهش بر گماشته ست

نقاش صنع او بر سر کلک کن فکان

نه طاق را به کوکب زرین نگاشته ست

کاین تهمت شنیع که بر بنده بسته اند

آگه نبوده است و گناهی نداشته ست

حالی کنون ز تنگی حال و ز خوف خصم

او را نه برگ شام و نه امید چاشته ست

با اینهمه نکرده گناهش فروگذار

کایزد بسی گناه چنین درگذاشته ست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode