گنجور

 
مجد همگر

یا جانم ازین قالب دلگیر برآرید

یا کامم از آن دلبر کشمیر برآرید

تا فاش شود قصه دیوانگی ما

یک روز مرا بسته به زنجیر برآرید

گر کافر مطلق نیم آدینه به بازار

در روی من آوازه تکبیر برآرید

بر شارع ره با می و معشوق نشینید

و آواز نی ونوش و ده وگیر برآرید

با ناله من چنگ به آهنگ بسازید

با زاری من زمزمه زیر برآرید

تا پیر بداند که شدم شهره و قلاش

مستم به در میکده پیر برآرید

بیچاره دل از کار فتاده ست چه تدبیر

این کار به اندیشه تدبیر برآرید

تیر ستمش خورده ام و جعبه عشقش

باری ز دل خسته من تیر برآرید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode