گنجور

 
حافظ

کل قند شعر من ز بنفشه شکر رباست

زان غیرت طبرزد و کعب‌الغزال شد

بادا دهانش تلخ که عیب نبات کرد

خاکش به سر که منکر آب زلال شد

هر کس که کور زاد ز مادر به عمر خویش

کی مشتری شاهد صاحب‌جمال شد

 
 
 
صائب تبریزی

تا چهره تو از می گلرنگ آل شد

شبنم به روی گل عرق انفعال شد

در هر نظاره یک سروگردن شود بلند

هر کس که محو قامت آن نونهال شد

کوتاهی حیات ز اظهار زندگی است

[...]

حزین لاهیجی

ای مرگ زندگانی ازین پس وبال شد

جایی که خون آل پیمبر حلال شد

مهر جهان فروز امامت به کربلا

از بار درد، بدرِ تمامش هلال شد

شاخ گلی ز باغ امامت به خاک ریخت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه