الم یأن للحباب أن یترحموا
و للنّاقضین العهد أن یتندّموا
الم یأتهم انباء من فات عهدهم
و فی صدره نار الاسی تتضرّم
فیالیت قومی یعلمون بما جری علی
مرتج منهم فیعفوا و یرحموا
حکی الدّمع منّی و الجوارح
و اضمرت فیا عجبا من صامت یتکلّم
اتی موسم النیّروز و اخضرّت الرّبی
و راوق مر و النّدامی ترنّموا
و یا من علا کلّ السّلاطین سطوه
ترنّم جزاک اللّه و الخیر تغنم
بنوا عمّنا حبّوا علینا بجرعه
و للفضل اسباب بها یتوسّم
شهور بها الاوطار تقضی من القضا
و فی شأننا عیش الرّبیع محّرم
لکلّ من الخّلان ذخر و نعمه
و للحافظ المسکین فقر و مغرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آیا وقت آن نرسیده است که یاران مهربانی کنند و عهدشکنان پشیمان شوند؟
خبر کسی که عهد و پیمان او شکسته و آتش اندوه در دلش بر افروخته، به گوش آنان نرسیده است؟
ای کاش خویشان و یاران بر آنچه بدین/امید بسته به آنان، گذشته است، میدانستند و عفو و ترحم میکردند.
اشک و جوارح من از اندوه دلم حکایت دارد، شگفتا که بیزبان سخن میگوید؟!
موسم نوروز فرا رسید و دشت و دمن سبز شد. باده صاف و زلال گردید و مستان به ترنم آمدند.
ای که در شکوه برتر از شاهانی! پاداش تو با خدا، به ترنم در آی و نیکی را مغتنم شمار!
یاران (پسر عموها)!جرعهای به ما بنوشانید (به جرعهای مهربانی کنید) که میشود با اسباب به فضل و بزرگی رسید.
ماههایی هست که آرزومندان در آنها به آرزوی خود میرسند، امّا عیش و نوش بهار بر ما حرام است!
همهٔ دوستان گنج و نعمتی دارند، حافظ بیچاره مستمند و زیاندیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.