گدا اگر گهر پاک داشتی در اصل
بر آب نقطهٔ شرمش مدار بایستی
ور آفتاب نکردی فسوس جام زرش
چرا تهی ز می خوشگوار بایستی
وگر سرای جهان را سر خرابی نیست
اساس او به از این استوار بایستی
زمانه گر نه زر قلب داشتی کارش
به دست آصف صاحب عیار بایستی
چو روزگار جز این یک عزیز بیش نداشت
به عمر مهلتی از روزگار بایستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ارزشهایی مانند صداقت، خلوص و زیبایی درونی اشاره میکند. او میگوید اگر گدایی (شخصی بیچیز) نگین و گوهر پاکی داشته باشد، نباید آن را در آب، که نشانه از دست رفتن ارزشهاست، بیفکند. همچنین به این نکته تأکید میکند که اگر کسی از روح و قلب سالمی برخوردار باشد، مهم نیست که دنیا چه بر او میگذرد و باید شکرگزار مهلت زندگی باشد. در نهایت، او بر این باور است که تجربههای دوران زندگی اگر با نیت خالص همراه نباشد، ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر تو در وجودت گوهر پاک و باارزشی داری، جایز نیست که به خاطر جایگاه مادی و ظاهری خودت را کوچک و خجل کنی.
هوش مصنوعی: اگر خورشید بر تو تأثیری نگذارد، چرا این ظرف طلا از نوشیدنی خوشمزه خالی مانده است؟
هوش مصنوعی: اگر بنا به سرنوشت جهان، در این دنیا هیچ چیز پایدار نیست، پس باید بر اساس چیزهایی استوار باشیم که حقیقتاً ماندگار هستند.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا دل ثروتمند و با ارزش نداشتی، باید به دست کسی که قدرت و توانایی دارد، تسلیم میشدی.
هوش مصنوعی: وقتی که روزگار تنها یک دوست گرانقدر برای من نداشت، باید از زندگی یک فرصت کافی داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.