رفتم بدر پیر خرابات تو بودی
رفتم بدر شیخ مناجات تو بودی
در کعبه و در دیر بهر مامن و مسکن
چون حلقه زدم، قبله حاجات تو بودی
عالم همه دیدم که بجز اسم و صفت نیست
نیکو نگرستم همه را ذات تو بودی
گیتی همه را در عدم صرف بدیدم
نفی همه را صورت اثبات تو بودی
ذرات جهان راز عدمها بسوی خویش
آوردی و اندر همه ذرات تو بودی
مافات مضی عمر من از دست بدر رفت
حمدالک چون حاصل مافات تو بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تجلیات الهی و وجود خداوند اشاره میکند. او میگوید که در هر کجا که رفته، از خرابات تا کعبه، در همه جا تو را دیده است. همچنین، بیان میکند که در عالم فقط اسم و صفت وجود دارد و همه چیز جز ذات خداوند نیست. او تأکید میکند که تمام موجودات در اصل به سمت عدم میروند و حقیقتاً وجود خداوند است که در همه چیز حضوری معنوی دارد. در نهایت، شاعر از گذر عمر و عمر محدود خود سخن میگوید و اشاره میکند که تنها حمد و ستایش خداوند است که باقی مانده است.
هوش مصنوعی: به آرامگاه و محل شرابخواری رفتم، تو آنجا بودی، و وقتی به محفل عبادت و نیایش رسیدم، باز هم تو آنجا بودی.
هوش مصنوعی: در کعبه و در معبد به دنبال جایی برای آرامش و سکونت بودم، اما همیشه تو، سمت قبله و مراد من بودی.
هوش مصنوعی: در تمام جهان فقط اسم و صفات را مشاهده کردم و وقتی خوب نگریستم، فهمیدم که همه آنها در حقیقت ذات تو بودند.
هوش مصنوعی: در دنیای هستی، من هر چیزی را در عدم و نبود دیدم، و تنها تو بودی که با وجود وجودت، همه چیز را به اثبات آوردی.
هوش مصنوعی: تمام اجزای جهان را از حالت عدم به سوی وجود آوردهای و در همهی این اجزا تو نهفتهای.
هوش مصنوعی: عمر من گذشته و از دست رفته است، اما با این حال شکر خدا را میگویم چون آنچه از گذشته داشتهام، تو بودهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.