یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم
یک نیمه دل را بخیال تو سپردیم
کردیم همه عمر مسلم بدو قسمت
واندو بجمال و به خیال تو سپردیم
از دست فراق تو اگر جان بسلامت
بردیم، بامید وصال تو سپردیم
یک روز گر از زلف تو دل باز گرفتیم
روز دگرش باز بخال تو سپردیم
از حلقه جیم تو گرفتیم اگر دل
بازش بهمان نقطه دال تو سپردیم
بر لوح دل از نقش خیال تو مثالی
کردیم ولی دل بمثال تو سپردیم
ما تشنه لب ازخضر بمانند سکندر
جان در هوس آب زلال تو سپردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات عمیق خود نسبت به معشوق را بیان میکند. او بخشی از دل خود را به زیبایی معشوق و بخشی دیگر را به خاطر خیال او سپرده است. شاعر در طول عمرش، عشق و وابستگیاش را به معشوق تقسیم کرده و حتی در دوری و فراق از او، به وصال و دیدار او امیدوار بوده است. او اشاره میکند که اگر روزی از زلف معشوق دلشکزید، دوباره به زیباییاش پناه خواهد برد. همچنین با اشاره به نقوش دل، از عشق و یاد معشوق در دلش سخن میگوید و نهایتاً با تشبیه به سکندر، تشنگیاش برای عشق و وصل معشوق را به آب زلال تعبیر میکند.
هوش مصنوعی: ما نیمی از دلمان را به زیبایی تو واگذار کردیم و نیمی دیگر را به خیال و یاد تو سپردیم.
هوش مصنوعی: تمام عمر خود را وقف تو کردیم و زیبایی و خیال تو را به دل سپردیم.
هوش مصنوعی: اگر در جدایی تو جانمان را هم از دست بدهیم، امیدمان به وصال و یکی شدن با توست.
هوش مصنوعی: یک روز اگر از زلف تو دل برگردانیم، روز دیگر دوباره دل را به زیباییهای تو میسپاریم.
هوش مصنوعی: اگر دلمان را از حلقه جیم تو گرفتیم، به خاطر این است که در همان نقطه دال تو تسلیم شدیم.
هوش مصنوعی: بر روی دل ما تصویری از خیال تو ایجاد کردیم، اما دل را به خود تو سپردیم.
هوش مصنوعی: ما مانند اسکندر، که در جستجوی آب زلال بود، با لبهای تشنه به دنبال آبی از خضر هستیم و روحمان را برای رسیدن به آن سپردیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.