از حادثه گر چرخ شود زیر و زبر
نقصان نپذیرد هنر اهل هنر
از فیض هنر بود که هرگز نشود
از شورش بحر، تیرهدل آب گهر
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
از حادثه گر چرخ شود زیر و زبر
نقصان نپذیرد هنر اهل هنر
از فیض هنر بود که هرگز نشود
از شورش بحر، تیرهدل آب گهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر بیان میکند که حتی اگر حوادث و مشکلات دنیای خارج همه چیز را به هم بریزد، هنر و هنرمندان تحت تاثیر این تغییرات آسیب نمیبینند. هنر همیشه از فیض و زیباییهای خود بهرهمند است و نمیتواند تحت فشار و آشفتگیهای دنیا نابود شود. به عبارت دیگر، ارزش و زیبایی هنر همواره ثابت و پایدار است.
هوش مصنوعی: اگر حادثهای پیش بیاید و شرایط به هم بریزد، اما هنر افرادی که در این زمینه مهارت دارند هیچگاه کاهش نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هنر و خلاقیت باعث میشود که هیچگاه غم و ناگواری نتواند بر زیبایی و ارزشی که درون چیزها وجود دارد، سایه بیفکند. در واقع، حتی در میان مشکلات و آشفتگیها، زیبایی و عمق وجود انسان یا آثار هنری به قوت خود باقی میماند و تحت تأثیر ناامیدی قرار نمیگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد بر من، که؟ یار، کی؟ وقت سحر
ترسنده، ز که؟ ز خصم، خصمش که؟ پدر
دادمش دو بوسه، بر کجا؟ بر لب تر
لب بد؟ نه، چه بد؟ عقیق، چون بد؟ چو شکر
آمد برِ من. که؟ یار. کی؟ وقت سحر
ترسنده. ز که؟ ز خصم. خصمش که؟ پدر
دادمش دو بوسه. بر کجا؟ بر لب تر
لب بد؟ نه. چه بد؟ عقیق. چون بد؟ چو شکر
یا رب بدو نور دیدهٔ پیغمبر
یعنی بدو شمع دودمان حیدر
بر حال من از عین عنایت بنگر
دارم نظر آنکه نیفتم ز نظر
گفتم که مرا زغم به سه بوسه بخر
دل تافته گشتی و گران کردی سر
از بهر سه بوسه ای بت بوسه شمر
چو گاو به چرمگر، به من در منگر
لولا شقاوة جدی ما عرفتکم
ان الشقی الذی یشقی بمن غروا
الی اللّه کل الامر فی الخلق کله
ولیس الی المخلوق شیء من الامر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.